a source of income
منبع درآمد
Meaning: sth. from which a person’s income comes
چیزی که درآمد یک فرد از آن تامین می شود
EXP: Edward does not have any other source of income apart from his job.
ادوارد غیر از شغلش منبع درآمد دیگری ندارد.
scrimp and save to do sth.
قناعت و صرفه جویی برای انجام کاری
Meaning: spend very little money because you want to save it to buy sth. expensive
خرج کردن پول بسیار اندکی برای اینکه می خواهید آن را برای خرید چیز گران قیمتی پس انداز کنید.
EXP: They had to scrimp and save to pay for the holiday.
آنها مجبور بودند برای پرداخت هزینه های تعطیلات، قناعت و صرفه جویی کنند.
belong to sb.
متعلق بودن به کسی
Meaning: be owned by sb.
تحت مالکیت کسی بودن
EXP: If you take things belonging to the company without permission you will face disciplinary action. (Cambridge IELTS 8)
اگر چیزهای متعلق به شرکت را بدون اجازه بردارید با برخورد انضباطی روبرو خواهید شد. (کمبریج آیلتس 8)
make ends meet
تامین مخارج زندگی/ دخل و خرج را با هم جور در آوردن
only have enough money to pay the bills
فقط پول کافی برای پرداخت صورت حساب ها را داشتن
Meaning: have enough money to pay one’s basic expenses
پول کافی برای پرداخت هزینه های اساسی خود داشتن
EXP: My wages were so low I had to take a side job just to make ends meet.
دستمزد من آنقدر پایین بود که مجبور شدم برای تامین مخارج زندگیام شغل دوم داشته باشم.
be broke
ورشکسته شدن
Meaning: be completely without money
کاملاً بدون پول بودن
EXP: I’m always broke by the end of the month.
من همیشه آخر ماه ورشکسته هستم.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به پول money در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با پول در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در این مقاله شما می توانید فهرستی از کلمات و اصطلاحات مربوط به پول که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معنی و مثال از آنها مطالعه کنید.